احکام زکات و پرداخت زکات طبق قتاوای مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی (حفظه الله)
موارد تعلّق زكات
مسأله ۱۸۷۰ ـ زكات در نُه چيز واجب است: (اوّل) گندم ، (دوم) جو ، (سوم) خرما ، (چهارم) كشمش ، (پنجم) طلا ، (ششم) نقره ، (هفتم) شتر ، (هشتم) گاو ، (نهم) گوسفند ، و اگر كسى مالك يكى از اين نُه چيز باشد ، با شرايطى كه بعد مى آيد بايد مقدارى كه معيّن شده به يكى از مصرفهايى كه دستور داده اند برساند.
شرايط واجب شدن زكات
مسأله ۱۸۷۲ ـ زكات در صورتى واجب مى شود كه مال به مقدار نصاب ـ كه بعد مى آيد ـ برسد ، و مالك آن بالغ و عاقل و آزاد باشد ، و بتواند در آن مال تصرّف كند.
سال زكات در گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره
مسأله ۱۸۷۳ ـ اگر انسان يازده ماه مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد ، اوّل ماه دوازدهم بايد زكات آنها را بدهد ، ولى اوّل سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب كند.
بالغ شدن مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بين سال
مسأله ۱۸۷۴ ـ اگر مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بين سال بالغ شود ، مثلا بچّه در اوّل محرّم مالك چهل گوسفند شود و بعد از گذشتن دو ماه بالغ گردد ، يازده ماه كه از اوّل محرّم بگذرد زكاتى بر او نيست ، بلكه بعد از گذشتن يازده ماه از بلوغش زكات بر او واجب مى شود ، ولى احتياط مستحبّ آن است كه اگر يازده ماه از اوّل محرم بگذرد و شرايط ديگر زكات را هم دارا باشد زكات آن را بدهد.
وقت تعلّق زكات گندم و جو و كشمش و خرما و وقت دادن آن
مسأله ۱۸۷۵ ـ زكات گندم و جو وقتى تعلّق مى گيرد كه عرفاً به آنها گندم و جو گفته شود ، و زكات كشمش وقتى تعلّق مى گيرد كه به آن انگور گفته شود ، و زكات خرما وقتى تعلّق مى گيرد كه عرب به آن تمر بگويد ، و وقت دادن زكات در گندم و جو موقع جدا كردن كاه از دانه است ، و در خرما و كشمش موقعى است كه خشك شده باشند ، و اگر از آن وقت اداى زكات را بدون عذر با وجود مستحق تأخير بيندازد ، ضامن است.
نصاب در زكات گندم و جو و خرما و كشمش
مسأله ۱۸۸۱ ـ زكات گندم و جو و خرما و كشمش ، وقتى واجب مى شود كه به مقدار نصاب برسند ، و نصاب آنها سيصد صاع است ، و هر صاعى ششصد و چهارده مثقال و ربع مثقال صيرفى است ، كه تقريباً «۸۴۷» كيلوگرم مى شود.
مصرف کردن پيش از دادن زكات
مسأله ۱۸۸۲ ـ اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما و جو و گندمى كه زكات به آنها تعلّق گرفته ، خود و عيالاتش بخورند يا به فقير به غير قصد زكات بدهد ، بايد زكات مقدارى را كه مصرف كرده بدهد.
بدهکاری که بعد از تعلّق زکات به مالش بمیرد
مسأله ۱۹۱۰ ـ كسى كه بدهكار است و مالى هم دارد كه زكات به آن تعلّق گرفته ، اگر بميرد بايد اوّل تمام زكات را از مالى كه متعلّق زكات است بدهند ، بعد دين او را ادا نمايند.
بدهكاری که پيش از تعلق زكات به مالش بميرد و روش نسبت گيرى
مسأله ۱۹۱۱ ـ كسى كه بدهكار است و گندم يا جو يا خرما يا انگور هم دارد ، اگر بميرد و پيش از آن كه زكات به آنها تعلّق بگيرد ورثه دين او را از مال ديگر بدهند ، هر كدام كه سهمشان به حدّ نصاب برسد بايد زكات بدهد ، و اگر پيش از آن كه زكات به آنها تعلّق بگيرد دين او را ندهند ، چنانچه مال ميّت فقط به اندازه دين او باشد ، زكات به آن تعلّق نمى گيرد ، و اگر مال ميّت بيشتر از دين او باشد ، بايد نسبت جنس زكات دار را به تمام مال ملاحظه كنند ـ مانند نسبت نصف و ثلث و ربع و غير اينها ـ و به همان نسبت از جنس زكات دار كسر شود ، و آنچه باقى مانده به ورثه منتقل مى شود ، پس سهم هر يك از ورثه اگر به حدّ نصاب برسد ، زكات به آن تعلّق مى گيرد.
زکات محصولی که خوب و بد دارد
مسأله ۱۹۱۲ ـ اگر گندم و جو و خرما و كشمشى كه زكات به آنها تعلّق گرفته خوب و بد دارد ، احتياط واجب آن است كه زكات خوب را از بد ندهد.
نصاب طلا و مقدار زكات آن و تعريف مثقال شرعى و صيرفى
مسأله ۱۹۱۳ ـ طلا دو نصاب دارد:
نصاب اوّل آن بيست مثقال شرعى است ، كه هر مثقال آن هيجده نخود است ، كه بنابر مشهور سه ربع مثقال صيرفى ـ معمولىـ است ، پس وقتى طلا به بيست مثقال شرعى كه پانزده مثقال صيرفى است برسد ، اگر شرايط ديگر را هم كه گذشت داشته باشد ، انسان بايد يك چهلم آن را كه نُه نخود مى شود از بابت زكات بدهد ، و اگر به اين مقدار نرسد زكات ندارد.
نصاب دوم آن چهار مثقال شرعى است ، كه سه مثقال صيرفى ـ معمولىـ است ، يعنى اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود بايد زكات تمام هيجده مثقال را از قرار چهل يك بدهد ، و اگر كمتر از سه مثقال اضافه شود فقط بايد زكات پانزده مثقال آن را بدهد ، و زيادى آن زكات ندارد ، و همچنين است هر چه بالا رود ، يعنى اگر سه مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد ، و اگر كمتر اضافه شود مقدارى كه اضافه شده زكات ندارد.
نصاب نقره و مقدار زكات آن
مسأله ۱۹۱۴ ـ نقره دو نصاب دارد:
نصاب اوّل آن (۱۰۵) مثقال صيرفى ـ معمولىـ است كه اگر نقره به (۱۰۵) مثقال صيرفى برسد و شرايط ديگر را هم كه گذشت داشته باشد ، انسان بايد چهل يك آن را كه دو مثقال و پانزده نخود است از بابت زكات بدهد ، و اگر به اين مقدار نرسد زكات به آن تعلّق نمى گيرد.
و نصاب دوم آن بيست و يك مثقال است ، يعنى اگر بيست و يك مثقال به (۱۰۵) مثقال اضافه شود ، بايد زكات تمام (۱۲۶) مثقال را كه يك چهلم آن است بدهد ، و اگر كمتر از (۲۱) مثقال اضافه شود ، فقط بايد زكات (۱۰۵) مثقال آن را بدهد و زيادى آن زكات ندارد ، و همچنين است هر چه بالا رود ، يعنى اگر (۲۱) مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد ، و اگر كمتر اضافه شود مقدارى كه اضافه شده و كمتر از (۲۱) مثقال است زكات ندارد ، بنابراين اگر انسان يك چهلم هر چه طلا و نقره دارد بدهد ، زكاتى را كه بر او واجب بوده داده است ، و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است ، مثلا كسى كه (۱۱۰) مثقال نقره دارد ، اگر يك چهلم آن را بدهد ، زكات (۱۰۵) مثقال آن را كه واجب بوده داده ، و مقدارى هم براى (۵) مثقال آن داده كه واجب نبوده است.